You can see the image by clicking on 360 degree logos.
 


 

Raana Farnoud


"در هاویه کیست که تو را حمد گوید؟"

( عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور ششم،
 بند 5 )

نه! آری، من خودکامه­ام!

پایه­های خودکامگی را بر معناها و تفسیرهای خودساخته­ام از اشیاء، درها، دیوارها، چشم­اندازها، و آدم­ها استوار کرده­ام. اما واقعیت­ها در رفت و آمدِ امواج زمانه منظری دیگر یافتند.

چیزها و چشم­اندازها در برابر آسیب زمان نااستوارند، همه­شان را به دهان هاویه ریختم، و حاصل کار انتزاع بود و سیالیت. در انتزاع، زمان ناکارآمد است. می­بایست اراده­ام بر معناها و تفسیرهای زمانه چیره شود. پس موجودات را از هاویه فرا خواندم. نقاشی­هایم جولانگاه انسان و حیوان، این از گور برخاستگان، شد. حیوان­ها، از جاهای دور، از غارهایی به تاریکی غریزه و اسطوره، می­آیند. چیزهایی که آن­ها از انسان­­ها می­دانستند تاریک­تر، سهمگین­تر، و عظیم­تر از اراده من بود. پس حذف­شان کردم. اکنون بی هیچ مخاطره­ای این اقلیمِ خالی از اغیار را یکسره در ید اختیار دارم؛ پرداخته و پیراسته از هرگونه نالازمی، از هر چیز، از هر جانور، حتی از هر عضو بیکاره و مشکوک و بی قدرِ اندام­ها. جایی که لازم نبود، قطع عضو کرده­ام و فقط صورت­ها را گسترده نگه داشتم. من هم خودکامه­ام و برای بقای خودکامگی­ام به این صورت­ها نیازمندم!